«خاطره ها ۲»
به کودکی
جستم
پانزده ساله مردمی
که
سراسر علف بودند.
سرسبز و بلند
چون ساقۀ
نیلوفران آبی
در چمن زار ذهنم.
نور عادتشان بود
و
کتاب
دینشان،
آب را
آب می گفتند.
تاریک ترینشان
خبرهای مسافری بود
بر صید سالانه،
که
ساکی می خورد با ماهی.
پانزده ساله مردم
تنهایی بودند
عمیق بودند
اَکَرانمَند.
سال هاست دیگر
اما
بی دست یافتنی
پروانه شدم.
حسین روانبخش-قائمشهر- یکم بهمن ۱۳۹۱