یک اثر، فرهاد گاوزن

            « ... وزن ناله شانزده ساله است. آن‏قدر سنگین که مرا با خود می‏ کشد پایین...

                   مرگ کتابِ جمعیت را ورق می ‏زند و لابه ‏لای آن ناله‏ هایی می ‏گذارد...

                         در این لحظات، نگرانی پس گردنم را گاز می‏ گیرد و دو زانو در گوشۀ اتاق می ‏نشاند...

                    شانزده سال است که خودم را می‏ پرسم به وسط اتاق و زل می ‏زنم به سقف. آن‏قدر سقف را بالا می‏ برم که یک تکه ابر توی اتاقم شناور می ‏شود!»۱]

« فرهاد گاوزن »

پس از گذشت ساعتی از نمایش اولیۀ اثری از فرهاد گاوزن در گالری مهروا حین شقه شقه شدن اثر توسط حاضرین شنیدم کسی می‏ گفت: « تن من است، بخوریدش». شخصی را دیدم تکه ‏ای از اثر را با دندان پاره می‏ کرد و دیگری با چاقویی که در اختیارش داشت به شقه شقه کردن می‏ پرداخت. خود شاهد بودم که اولین ضربه در پهلوی راست اثر فرو رفت. یکی می‏ گفت:«فکر می‏ کنم بچه ‏ها  در حال تخلیه شدن هستند، خوبیش هم این است که تخلیه شدن ما ازجنس فرهنگی ‏ست.» آن دیگری اشاره داشت به اینکه خوشحال است شاهد تکمیل شدن اثری پس از تکه تکه شدنش بوده.

شخصی هم که با دیدن این صحنه ‏ها اشک از گوشۀ چشمانش جاری شده بود فکر می‏ کرد که این عمل کار خیلی متفاوتی بوده، جسارتی در این کار می ‏دیده که در دیگر آثار این دوران کمتر شاهدش بوده. این اتفاق را خوب می‏ دانست، جسارت آنرا تحصین می‏ کرد و می ‏گفت:«آدم ذهنش تازه بعد از پاره شدن اثر شکل می‏ گیرد.»

یکی می‏ خواست تکه‏ های اثر را به او بدهند تا بتواند دوباره سرهمش کند. دیگری می‏ گفت:« دارم به جریانی که اتفاق افتاده فکر می‏ کنم. یکی اثرش را که مدتی(حدود ۷ ماه) با تمام وجودش کار می‏ کرده و درگیرش بوده حال در حضور همه شقه شقه می‏ کند. از یک ‏طرف می ‏توانیم آن را به بازی بگیریم، مثل آدم‏ هایی که همه چیز را به بازی می‏ گیرند، هم می ‏شود آنرا خیلی جدی تلقی کرد. همۀ اتفاقات زندگی ما یک بازی است ولی باید در آن بازی جدی بود. ... به اعتقاد من ارائه کانسپت‏ های مخالف جریانات مرسوم هنری یکی از راه ‏های گریز از فضاهای رایج است که انرژی ‏‏شان تهی شده. معتقدم که کانسپت ‏ها در موضوعات مختلف باید با دقت خاصی انجام شوند. این کار فرهاد یک بحث نمادین دارد و نسبت به موضوعی که کار کرده باید تعمق و تعمل بیشتری کرد. هنرهای کانسپچوال[۲]  از دهۀ 1960 میلادی به بعد از یک طرف با کالایی بودن ارزش هنری مقابله می‏ کنند. هنوز هم بهترین انتقادها و بازخورد عمیق‏ ترین مسائل انسانی را در کانسپت‏ ها می ‏توان دید.»

دوست منتقدی هم نظرش را اینگونه بیان می‏ کند:« به نظرم کار و ایدۀ خوبی بود.»

ذهن نیز در مواجهه با اینگونه آثار و برای برقراری ارتباط در فهم‏شان تأویل‏ های متعددی دارد. برای فرهاد گاوزن برگزاری نمایشگاه تلاشی ست در جهت تربیت خود، و اعتقادش بر این است که طراحی است که فرهنگ طراحی را گسترش می ‏دهد. شیوۀ بیان هنری‏ اش و به مشارکت طلبیدن دیگران در تکمیل فرایندی که در آن ایده، فرم، فضا، رنگ و دیگر عناصر بصری و غیر بصری همچون احساس ترحم، خشم، ترس، مزه ( چه اگر بخواهیم نوع پذیرایی را در نظر بیاوریم و چه مزۀ کندن تکه‏ ای از اثر با دندان را) و... در آن دخیل هستند نگاه ‏ها و تأویل ‏هایی را در خود دارد که از آن جمله ‏اند:

  1. به زیر سؤال بردن شکل گیری یک اثر توسط یک مؤلف و پیشنهاد توجه به اثری که در حین اجرا شکل می‏ گیرد بجای توجه به شخص یا اشخاص بوجود‏آورنده (حذف مؤلف ).
  2. حذف یک اثر واحد در جهت پرداخت و تمرکز بر ایدۀ شکل‏ گیری، که فرایندی فراتر از یک اثر در یک زمان و مکانی مشخص را شامل می‏ شود. این امر در جریان اقتصاد هنر نیز دگرگونی‏ هایی را سبب می‏ شود.
  3. فرهنگ سازی در روابط اجتماعی هنرمندان و عرصه‏ های زندگی جمعی و توجه به پتانسیل‏ های آنچه‏ که در نسل نو وجود دارد.
  4. توجه به وجهۀ انتقادی هنر و اثر هنری که نه تنها پویایی در خود را حفظ می ‏کند، خواهان تغییر در شرایط و روابط محیط پیرامون نیز می ‏باشد.
  5. بیان معاصر از کهن الگوها و اسطوره‏ هایی چون انسان، قربانی کردن، ایثار، زندگی، مرگ و دوبن ‏نگری جهان ایرانی.
  6. توجه به ویژگی‏ ها و توانایی ‏های رسانه‏ ای چون طراحی در دوران معاصر.

باید گفت فرهاد گاوزن در اجراهای خود به ویژه این اجرای اخیر که در یک فرایند هنری و فرهنگی با تکه تکه کردن اثر اولیه و به نمایش گذاردن لاشه‏ های باقی‏مانده، همچنین پذیرایی غیر مرسومی که در فضای گالری( پذیرایی با خرمایی که توسط پودر نارگیل تزئین شده بود بیشتر یادآور برگزاری مراسمی آیینی است که ارتباط گیاه با انسان را در خاطر زنده می ‏کند، بخصوص ارتباطی که بین درخت نخل و انسان وجود دارد) صورت گرفت هدفی را دنبال می‏ کرده که بی شک فضای موجود در جامعه‎‏اش، نوع روابط در محیطش و آنچه که تا به امروز او را به عنوان یک انسان( که اشرف مخلوقات نیز نام گرفته ) ساخته‏ اند در آن بی تأثیر نبوده‏ است، ارتباط و زندگی با کوروش ادیم، احمد نصرالهی، اصغر بهمن ‏زاده، حمید هادی ‏نژاد، فرشاد احمد‏زاده، محمد پرویزی، حمید سوری و خیلی ‏های دیگر که انسان‏ هایی هستند در زندگی او و حتی ده سال ارتباط کاریش با جمعیت هلال احمر و فعالیت‏ های انسان ‏دوستانۀ دراین ارگان، همۀ این‏ها سبب می ‏شوند به نوعی، ارتباط او با انسان و نوع برخورد ویژه ‏اش را بهتر بشناسیم. آنجا که آثار در ارتفاع قد می‏ کشند، از فضای طرح بیرون می‏ زنند، با طبیعت پیوند می‏ خورند و حجم خود را گسترش می‏ دهند گویا با موجود زنده ‏ای روبرو هستیم که در حال رشد است و سطح کاغذ را برنمی ‏تابد. به قول خودش «مگر نه اینکه انسان اشرف مخلوقات است، پس می‏ توان همه چیز را در او دید.» و درست به همین سبب است که در شروع کار اندام‏ های انسانی لخت و در ترکیب با محیط خود دیده می ‏شوند. بعدها و در دوران متأخرتر این ترکیب ‏ها تا حدی به یکدیگر نزدیک می‏ شوند که عظلات و اندام انسان‏ هایش را نمی ‏توان جدای از عناصر طبیعت دید، زیرا که در پس ذهن او این هر دو از یک وجودند و در راه تکمیل هم.

این اعتقاد که بدن انسان نمادیست از کیهان و از همان عناصر ساخته شده، در دنیای باستان امری متداول بود که در فرهنگ‏ های مختلف شاهد بروز آن به شکل‏ های گوناگون هستیم. حتی برخی فرهنگ ‏ها برهنگی اندام ‏ها را نمادی از بی‏گناهی آدم و حوا، فقر ایوب پیامبر، توبۀ مریم مجدلیه و حقیقت به صورت مجسم می‏ دانند[۳]. قربانی کردن این انسان برهنه نیز از الگوهای برجای ‏مانده از دوران کهن است که در اینجا به ‏شکل شقه شقه کردن اثر و در مواردی بخشیدن آن تکه‏ های باقی‏مانده(عنوانی که فرهاد گاوزن به این تکه‏ ها داده« برکت هنری » است) به بازدید‏کنندگان نمایشگاه خود را نشان می ‏دهد. در فلات نجد ایران، اسکاتلند، انگلستان، بین ‏النهرین و جزایر اندونزی شواهدی بر قربانی کردن پیداشده که در 5 هزار سال قبل امری بسیار رایج بوده. فرد قربانی که از افراد مهم و شایستۀ اجتماع انتخاب می‏ شده به این عمل رضایت داشته زیراکه در آن جوامع معتقد بودند در صورت قربانی شدن نه تنها از بین نمی ‏روند که سبب حاصلخیزی، برکت، رشد و حلول در جان‏ های دیگر افراد اجتماعشان می‏ شوند، اینان برگزیدگان یک قوم بودند که تکه‏ های بدنشان را در زمین‏ های کشاورزی جهت باروری و حاصلخیزی زمین در آن کشت می‏ کردند. اعتقاد به زنده شدن و زندگی پس از مرگ که گویای یک فرایند پایان ‏ناپذیر پس از زندگی این جهانی ‏است، در آثار گاوزن به شکل تکمیل اثری پس از تخریب و ویرانی آن که خود بخشی از یک فرایند است دیده می ‏شود.

در مصاحبه ‏ای می‏ گوید: « دوست دارم دوباره به انسان فکر کنم. نه به انسانی به مثابه گوشت خالص یا گوشت و پی و چربی و استخوان درهم، نه انسانی با پوشش یا بی پوشش و دندان شان در هیأت کالایی که مصرف می‏شود. انسان به تمامی معنا با گذشته، حال و آینده! انسان آزاد، رها و ایستا. همانی که در کتابی به اندازۀ نصف قد خودم مطرح کردم ( در کتاب انسان ). این دفعه اگر خودم را دیدم گوشم را می‏ گیرم، می برم مشق انسان کند. آن‏قدر که بتوانم انسان تازه‏ ام را در کتابی به اندازۀ قد خودم به اسم ابرانسان مطرح کنم یا آنقدر ابعاد کارهایم کش بیاید که دیگر نتوانی سر و ته انسان‏ هایم را با یک نگاه هم بیاوری.» .[۴]



[۱]  . دو هفته نامۀ هنرهای تجسمی تندیس، شمارۀ ۱۵۹، چهارده مهرماه ۱۳۸۸، ص ۱۵

[۲]  . “Conceptual art”

[هنر مفهومی] : این اصطلاح به انواع آثار هنری که در آن مفهوم و ایدۀ اثر پر اهمیت ‏تر از محصول نهایی تلقی می ‏شود، اتلاق می‏ گردد. مشخصۀ مهم شکل‏ های مختلف این هنر در آن است که در نظر اینان اثر هنری «حقیقی» یک شئ فیزیکی که توسط هنرمند ساخته شده باشد نیست....وقتی یک چیز مادی بر دیوار موزه یا در جایی در برابر بیننده‏ ای آویخته می ‏شود، در واقع چیزی نیست جز واسطه ‏ای برای انتقال یک ایده یا به مثابه محملی است که به واقعه یا موقعیتی اشاره دارد....

منبع: آزبورن،چیلورز و دیگران، سبک‏ ها و مکتب‏ های هنری، فرهاد گشایش، عفاف، چاپ اول۱۳۸۰، ص ۲۱۱

[۳]  . جیمز هال، فرهنگ نگاره ای نمادها در هنر شرق و غرب، رقیه بهزادی، فرهنگ معاصر، چاپ اول ۱۳۸۰، ص ۲۳۱

[۴]  . گفتگوی بامداد حسین‏ خانی و فرهاد گاوزن با عنوان« دوستان، بیمارانتان را جدی بگیرید»، روزنامه کلمه سبز، شماره ۵، شنبه دوم خرداد ۱۳۸۸، ص ۹

 

Welcome

Welcome to Hossein Ravanbakhsh's official website.This website contains a selection of Ravanbakhsh's artworks. He lives and works in Qaemshahr, Iran
 

Blog

برگزاریِ کارگاه یکروزهٔ انیمیشن
آشنایی با زمانبندی و تکنیک‌های انیمیشن | 01/14/2019

آموزشگاه آزاد هنرهای تجسمی دانه در نظر دارد در تاریخ ... بیشتر بخوانید

More Blog Entries