«...به آرامی»
در آغوش مادر
در آغوش همسر
در آغوش دوست
آرام می گیریم
چون گیریم
همچون گیره به ریسمان،
به آرامی رام خواهیم شد
در آغوش هم.
آن زمان
دور نخواهد بود
گویی
جزر و مد زندگی
چونان
کشتی یونانی
بی لنگر انداختنی
آراممان می کند،
پهنۀ دریا
شوری
یا که
شیرینی اش
هرگونه باشی
درآغوشت خواهد گرفت و
همان گاه
اشک هایت
را خواهد شست.
ما
خفتگانیم
آرام
بر زردۀ
تخم مرغ کیهانی،
آری
درخت زندگی
با هبوطش
به آسمان کشیده شد
تا آرامشی بازگرداند
اینگونه
رام خواهیم شد
در آغوش مادر
در آغوش همسر
در آغوش دوست.
حسین روانبخش-قائمشهر- بهمن ماه ۱۳۹۱