نقاشی های مهدی سعادتمند در بابل
شکست فرم های فیگور در نقاشیِ اوایل قرن بیستم میلادی اروپا چالشی بود که پیکاسو و براک برای اولین بار آن را در برابر انسان های رئالیستی زمانه خود قرار دادند، تا اشاره ای به حضور زمان به عنوان بُعد چهارم و انسان عصر صنعتی که می رفت با وسوسه های توسعۀ شهرنشینی و تکنولوژی از خود بیگانه و به اصطلاح مدرن شود داشته باشند. تیرگی و خاکستری بودن پالت رنگی نقاشان در آثار آن دوران حکایتی بود از به زوال رفتن و چند پارگی انسان صنعتی مدرن شده که از خود و جامعه اش بیگانه شده بود. همان گونه که در آثار نیچه، کافکا و آلبرکامو پیشگویی شده بود، نقاشان نیز به نوبه خود انسان و محیط زندگی اش را در حرکتی که بعدها کوبیسم نام گرفت نشانه رفته بودند. او را از زوایای مختلف مورد کنکاش قرار داده به زیر سوال می بردند. دوران پس از جنگ اما افق های تازه تری برای این انسان رقم زد. چنانچه در آثار برخی هنرمندان دیگر کشورها که متأثر از کوبیست های اولیه بکار می پرداختند مشاهده می شود، رنگ ها درخشان تر و گاه طنزآلود می شود.
در ایران نیز حدود دهه های سی و چهل شمسی افرادی چون جلیل ضیاءپور با انجمن خروس جنگی، احمد اسفندیاری با نگاه در طبیعت و انسان های مینیاتوری اش، بهرام دبیری در نقاشی های فیگوراتیو، کاکو در آبستره فیگوراتیوهایش، و دیگران آن بُعد زمان و نگاه نقادانه به انسان معاصر را تا اندازه ای در سبک و فضای کوبیستی پی گرفته بودند. اینگونه بود که سبک کار کوبیسم در نقاشی تا به امروز نیز زنده مانده و زبان بیان بسیاری از ناگفته های انسان شد. هنوز نیز در بین نقاشان افراد بسیاری به این سبک و شیوه دست بر قلم و رنگ می برند.
بهانه این مقدمه مهدی سعادتمند است که پس از فراگیری و کسب مهارت های نقاشانه در کارگاه رحیم مولائیان در شهر بابل، اینک در بیست ونهمین سال زندگی و در ادامۀ تجربیات فردی اش به مدت سه روز از بیستم تا بیست و دوم اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ دست به برپایی اولین نمایشگاه انفرادی از آثارش را در نگارخانه مولائیان زده است. نقاشی های او در این نمایشگاه مجموعه ای هستند از هشت سال تجربه که در تکنیک های کلاژ، مداد رنگ، آبرنگ و اکریلیک بر روی بوم و کاغذ انجام داده. انسان های نقاشی های او در برخوردی کوبیستی تکه تکه شده و از زوایای مختلف در نگاه نقاشانه بررسی می شوند، اما این تکه پارگی ها و دیدهای چندگانه همیشگی نیست و افت و خیزهایی دارد. در بیشتر تابلوها که طبیعت و محیط زندگی شهری با رفتارهای امروزین در آنها نمود یافته اند کمتر شاهد شکست های کوبیستی هستیم. خواسته یا ناخواسته این رفتار نقاش سبب شده تا در تابلوها تضادی بین دو نگاهِ رئالیستیِ حجم پردازانه و نگاه کوبیستیِ سطح گرایانه شاهد باشیم. نگاهی که انسان معاصر را به دور از هیاهوی صنعتی و مدرن و در ارتباط با همنوعانش نشان می دهد. در کنار آن رنگین کمان رنگ های نشسته بر فیگورهای تابلو تصاویر مینیاتورهای گذشته ایران زمین را با تلفیقی امروزین از زیست بوم نقاش نشانمان می دهد. گو اینکه هنوز آثار نشان می دهند که برای برخی از این همنشینی ها و رسیدن به یک کیفیت بصری مناسب در رنگ ها و فرم ها راه طولانی در پیش است، اما باید نشست و دید که تداوم و پایداری در عمل نقاشانه مهدی سعادتمند سبب خواهد شد تا ما به عنوان مخاطبان آثارش اینگونه شکستن ها و ترکیب رنگ ها را به عنوان یک ویژگی و شاخصه در آثارش نظاره گر باشیم یا خیر.
حسین روانبخش
قائمشهر
۱۲۸-۳۰۲-۱۳۹۱-۰۲-۲۰-۱