گالری گردی

گالری گردیِ هر هفته در سرزمین‏ های شمالی جذابیت ‏ها و روایت‏ های خاص خود را دارد. گاه تو را در نوستالژی خود غرق می‏ کند و گاه از روح رمانتیک مردمش اخباری برایت به ارمغان می‏آورد. گاه در مواجهه با آنها در پیچ و خم خواستِ رفتاری حرفه‏ ای گم می‏شوی و گاهی نیز با بی‏ خیالی مفرط دست و پنجه نرم می‏ کنی. می‏ دانی به فضای خاصِ نمایش آثار هنری می‏ خواهی قدم بگذاری، اما نمی‏ دانی در مواجهه با اثر، صاحب اثر، خریدار اثر و کسی که اصطلاحاً می‏ خواهد گالری‏ دار و معرفِ اثری باشد با چه چیز روبرو خواهی شد.
کمتر از یک سال قبل فضاهای نمایش آثار هنری در مازندران بنابر دلایلی که واکاوی ‏اش مناسب ‏تر بود با حضور دست ‏اندرکاران و مسئولین مربوطه در نشستی تخصصی شکل پذیرد، رو به ازدیاد نهاد. مجوزها پشت سر هم به بهانۀ نبود فضاهای مناسب جهت نمایش آثار هنری به دوستان و هنرمندان حوزۀ تجسمی برای در اختیار نهادن فضای‏شان به این امر صادر شد و در شروط داشتن یک نگارخانه مهمترین مسئله داشتن تجربه در عرصۀ تولید اثر هنری اعلام گردید. تجربه‏ ای که معلوم نبوده و نیست، می‏ خواهد که در عرصۀ تولید مفید باشد و یا در عرصۀ خرید و فروش آن. دور از ذهن هم نخواهد بود که به دست‎‏آوردن این تجربه بر روی کاغذ با دست و پا کردن یک شناسنامۀ توافقی و دوستانه چگونه است.
آنچه اما تا امروز در این راه به آن کمتر پرداخته شده و اکنون با بالا رفتن تب افزایش نگارخانه‏ ها در این استان به شدت به چشم می‏ آید، نداشتن شناخت از میزان عرضه و تقاضا در این بخش و چگونگی برخورد در این بازار هنر و چرخۀ هنری موجود در استان و تجربۀ مدیریتی برای نگارخانه ‏داران و تحصیل در زمینۀ نگارخانه‏ داری ‏ست، که کمبودش در فضای آکادمیک نیز به شدت محسوس است. در فضای نگارخانه‏ ها اثر هنری همچون کالایی تولید شده برای حضور در بازار رقابتیِ هنر عرضه می‏ گردند، و اگر نه برای نمایش جنبۀ فرهنگی هنر، همان موزه ‏ها و خانه موزه‏ ها نقش‏شان را با وجه ه‏ای مناسب‏ تر ایفا می‏ کرده و می‏ کنند. به همین جهت عموماً فعالیت ‏شان را در فضایی بین اثر تولید شده توسط هنرمند و کلکسیونرها و خریداران که بخشی دیگر از یک چرخۀ هنری هستند معنا می‏ بخشند. این چرخه با حضور منتقدان، رسانه ‏ها، نمایشگاه گردان ‏ها(curator)، مدیران هنری، حراجی‏ ها و ... کامل‏ تر خواهد شد. تا جایی که با نبود هر کدام از این بخش ‏ها در یک فعالیت اقتصادی هنری راه رفته نیمه جان و ابتر خواهد بود. سالیان سال خواهد گذشت تا دستاورد حاصله مجموعاً حرکتی پویا، تأثیرگذار و هدفمند ایجاد کند. امروزه به خوبی می‏ دانیم که حضور یک مدیر هنری به عنوان هماهنگ کنندۀ نمایشگاه ‏ها و برنامه ‏ریزِ نگارخانه ‏داران، سبب انسجام فعالیت ‏های مدیریتی و تمرکز بهتر بر فروش و عرضۀ مناسب‏ محصول تولید شدۀ هنری در فضای نگارخانه دارد. حضور نمایشگاه‏ گردان‏ ها با شناختی که از هنرمندان و سمت و سوی گرایش هر کدام‏ شان دارند، با همراهی نگارخانه‏ ها، در شناخت بهتر محصول هنری فضایی فراهم می‏ آورند تا مدیران هنری، منتقدین و نگارخانه ‏دارانی که با کلکسیونرها و خریداران آثار هنری در ارتباط تنگاتنگ هستند بهتر بتوانند به انتخاب آثار مورد علاقۀ خود دست بزنند. این مسئله در حضور و همراهی منتقدین و دیگر عوامل یک چرخۀ هنری نیز صدق می‏ کند. هر چند رسیدن به این ایده‏ آل‏ ها برای فضاهای فرهنگی-هنری استان دور از ذهن نیست اما با شواهد موجود مسیر پیش رو همواری ‏ها و صبوری‏ های خود را می ‏طلبد که لزوماً باید چاشنی شناخت و آموزش را نیز همراه خود داشته باشد.
با کمی گردش در احوال نگارخانه‏ های مازندران به کمبود دیگری نیز می‏ رسیم که اگر هنرمندی بخواهد در فضاهایی اینچنین اثر ویدئو و یا چیدمان و یا اجرایش را به نمایش بگذارد از محدودیت‏ های بی شماری برخوردار است و لاجرم بهتر است از خیرش بگذرد و یا تغییر رویه دهد. حتی در زمینۀ هنرهای تجسمی نیز اگر کسی پیدا شود که نگاه جدیدی در ارائۀ آثارش داشته باشد، با رویکردهایی که در مراسم افتتاحیۀ اکثر نگارخانه ‏های تازه تأسیس و در شیوۀ آماده ‏سازی مکان و امکانات این نگارخانه ‏ها مشاهده می ‏شود دست یافتن به آن دشوار می ‏نماید. نگارخانه‏ هایی با دیوارهای محدود و نورهای هالوژنیِ متمرکز که تنها اجازۀ دیده شدن از یک جهت مشخص و محدود را برای بیننده آثارشان فراهم می‏ کنند، همچنان به شیوۀ دهه سی و چهل در ایران فعالیتی نیم بند را برای زنده ماندن و بقای خود پیش گرفته‏ اند و بدون هیچ برنامه مشخص و رویکردی معلوم پا به عرصۀ حضور می ‏نهند و انتظار همراهی می‏ طلبند. اینان دوران آموزشی خود را با همراهی چند هنرمند و کسب رایگان تجربه ‏های شان پیش می ‏برند. با آزمون و خطا سرمست از حضورشان در عرصۀ فرهنگی به اقدامات خود شادمانند.
ما نیز با همه این احوال دلمان باید خوش باشد به بالا رفتن تعداد فضاهای نمایش آثار هنری، که آن هم محدود می ‏شود به نگاهی کلاسیک و خاک خورده در عرصۀ تجسمی. نگاهی که در آن نگارخانه ‏داران همان هنرمندانند و نگارخانه ‏ها همان آتلیه ‏های شخصی که گاه به ارائۀ اثر نیز می ‏پردازد. این نگاه اما بهتر است به مرور دست‏خوش تغییر گردد، و اگر حضور نگارخانه‏ ای قرار است به رفع کمبود فضای مناسب جهت نمایش و ارائۀ اثر هنری و فروش آن کمک کند باید بتواند نقش خود را در پل ارتباطی بودن بین اثر هنری و بازار تقاضایش به خوبی ایفا کند. این نقش تکمیل نخواهد شد مگر با بکارگیری همان مدیران هنری، نمایشگاه‏ گردان‏ ها، منتقدین و رسانه‏ هایی که شناخت خوبی از بازار و خریداران و ارائه دهندگان آثار در فضاهای معاصر و جدید دارند.
اکنون که شاهد رشد حضور نگارخانه ‏ها و نگارخانه‏ دارانِ هنرمند هستیم باید به این نکته‏ ها نیز حساس باشیم، تا آنچه که قرار است ارائه دهیم در فضایی شفاف‏ تر و ملموس ‏تر واقع گردد و تنها بهانه ‏ای نباشد برای یک دورهمی هر از چندگاهی عده ‏ای محدود و مشخص از طبقه ‏ای خاص که به دنبال میهمانی‏ های شبانه و شام دهی‏ های پرخرج و برج خود می‏ گردند و هنرمند و اثر هنری اش را در این راه مناسب‏ترین سوژه برای معروفیت خود میآبند.
 
حسین روانبخش
قائمشهر- سیزدهم بهمن ماه ۱۳۹۲
 
چاپ شده در روزنامۀ حرف، مازندران، سال چهارم، شمارۀ ۱۰۶۷، چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲

Welcome

Welcome to Hossein Ravanbakhsh's official website.This website contains a selection of Ravanbakhsh's artworks. He lives and works in Qaemshahr, Iran
 

Blog

برگزاریِ کارگاه یکروزهٔ انیمیشن
آشنایی با زمانبندی و تکنیک‌های انیمیشن | 01/14/2019

آموزشگاه آزاد هنرهای تجسمی دانه در نظر دارد در تاریخ ... بیشتر بخوانید

More Blog Entries