دل و خاک
(برای نقاشی های علی نوری در گالری هنر، بابل)
گاه گاهی قدم برمی داریم در ناخودآگاهی مان، در لایه های وجودی مان، در انتهای بودن مان. با این نگاه که آنچه هستیم باشیم، نه آنچه می خواهند. در خودمان سرشار از زندگی می شویم تا از بودن و شدن مان دیگران نیز زندگی کنند.
لحظه هایی هست که آنی می گذرد، با این حال سال ها رنگش بر پیراهن مان می ماند. دیدن نقاشی های علی نوری از این جنس هستند. هجدهم تا بیستم دیماه امسال گالری هنر در بابل به مدیریت خانم آلیس ورشو میزبان نقاشی هایی بود که از "دل و خاک" برآمدند. عنوان "دل و خاک" بر این نمایشگاه بازتابی بر دغدغه ها و لحظات زندگی انسانی ست که با خاک های رنگی هرمز(جزیره ای در جنوب ایران که خاکش بیش از 70 نوع رنگ درخود دارد) شکل گرفتند. با تنش ها و فراز و فرود دوران ما جان یافتند و ناخواسته از درونی متلاطم خبر می دهند. این آثارِ کسی ست که در زندگی اش راه های بسیار پیموده تا هنوز هم در ورطۀ آزمایش باشد. آزمودنی که زیستن می طلبد، همچنان که تجربۀ زندگی در آن موج می زند، خطای تجربه نیز در آن کم نیست.
محور اکثر تابلوها انسان است. گاه شعارگونه رخ می نمایاند و گاه زیر لایه های سادگیِ انتزاع پنهان می شود. گاه به تنهایی همه حجم تابلو را دربر می گیرد و گاه بخش کوچکی از آن می شود. در برخی نیز با حیات نباتی و حیوانی آمیخته می گردد تا پرسشی باشد بر چرایی و چگونگی این حیات. بکارگیری تکنیک کولاژ و همنشینی مواد مختلف در تابلوها (اعم از ترکیب خاک با سنگ، گوش ماهی، نوار ظبط صوت، درب نوشابه، آرم کوکاکولا، پول، آمپول، برگه های شارژ ایرانسل و دیگر مواد دور ریزِ مصرفی و ...) ذهنی جستجوگر و شاعر می سازد، که واژگانِ تصویری اش از همین حاضر آماده های مصرفی اند. کمی نزدیکتر به زندگی همه ما امروزی ها. در این همنشینی ست که به ابعاد نگاه نقاش نزدیک می شویم. به محیط زندگی اش و به آنچه انتخاب می کند تا بنمایاند. ابعاد متفاوت در تابلوها نیز تنوعی ست که هم در گویش و نگاه او دیده می شود و هم در ترکیب مواد مختلف بر تابلوها خود را نشان می دهد. نتیجۀ این دست آورد هر چه بود بر ما و بر نگاه نقاش از خود گذشت، تا شروعی باشد بر یافته های بعدی. شروعی بر سادگی حضوری بی انتها در جهان پیرامون.
حسین روانبخش
منتشر شده در روزنامه حرف، مازندران،
سه شنبه بیست و چهارم دی ماه 1392